سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، چراغ خرد است . [امام علی علیه السلام]
عناوین دینی
 
تاریخچه نحو

بسم الله الرحمن الرحیم

لغت عرب دربین لغات بواسطه نزول قرآن عزیز به آن زبان دارای شرف گردیده علاوه براینکه اصل این لغت بخاطر توسعه آن برتری بر سایر لغات داشته وخداوند تبارک وتعالی نیز آنرا توصیف کرده بقولش: بلسانٍ عربیّ مبین (الشعراء/195) وناگفته نماند   که مراد ازلغت عرب همان لغت قبل ازاسلام وزمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم است که هنوز با عجم مخلوط نشده بود وقرآن  نیز برهمان لغت نازل شد، بنابراین اصل کلام عرب، کلام قرآن است ولذا اخفش گفته: القرآن یدلّ علی کلام العرب. وازخصوصیّات   این لغت شریف وجود اِعراب درآن است که بیان کامل بواسطه آن حاصل می شود وبخاطر همین بلسان عربی مبین موصوف گشته.  وبعداز نزول قرآن واختلاط عجم ها با عرب ها، اوّل چیزی که درلغت عرب مختلّ گشت، اِعراب آن کلام بود، چون عرب ها طبق  طبیعت وسجیّه خودشان اِعراب می دادند وچون طبیعت وسجیّه عجم ها غیرازعرب ها بود لذا ازبیان اِعراب عاجز بودند وبا فساد اِعراب معنای کلام مختلّ می شود وبا اختلال معنی، فساد کلام حاصل می شود، لذا درزمان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نیاز به  دستوری که زبان را از لحن وخطا حفظ کند وغیر عرب را درصحّت گفتار به عرب ملحق کند احساس شد، کما اینکه روایت کرده اند که شخصی درحضور پیامبر درگفتار خطا کرد وحضرت فرمودند  : ارشدوا اخاکم فقد ضلّ، یعنی راهنمائی کنید به صحّت گفتار برادر دینی خودرا که ازطریق کلام عرب گمراه است. واین اختلال گفتار با کثرت فتوحات واختلاط عرب ها با عجم ها بیشتر می شد بطوری که بعد از رحلت پیامبر شخصی آیه شریفه: إنّ الله برئٌ من المشرکین ورسولَه،(التوبه/3) به جرّ رسوله قرائت کرد که موجب کفرمی شود وامیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب سلام الله علیه وقتی این را شنیدند نگران به منزل آمدند ومشغول تهیّه دستوری شدند که با رعایت آن، کلام ازلحن وخطا مصون میماند ودراین ایّم بود که ابوالاسود دُئَلی برآن حضرت وارد گشته و سبب نگرانی را سؤال کرد وحضرت جواب دادند: فسدت اللغة العربیّة، وآنچه واقع شده بود نقل کردند وبعد کتابی را که نوشته بودند به ابوالاسود دادند وفرمودند: اُنحُ هذا النحو، یعنی: اقصد هذا القصد، ونحو درلغت عرب به معنی قصد است وازاینجا بود که لفظ نحو اسم شد برای این علم. وآنچه حضرت امیرجمع کرده بودند عبارت بود از: الکلام اسم وفعل وحرف، وکلّ فاعلٍ مرفوع وکلّ مفعولٍ منصوب وکلّ مضاف الیه مجرور، وانواع اسم و انواع عوامل ومطالبی دیگراز قواعد کلام عرب که بقول ابن ابی الحدید: کاد هذا الکلام یلحق بالمعجزات لأنّ القوّة البشریّة لا تفی بهذا الحصر. وابوالاسود نیز مطالبی به آن اضافه کرد وشاگردانی نیز تربیت کرد که پنج نفراز آنها جانشین وی شدند که عبارتند از: عطا و ابوالحارث دو فرزندش و عنبسة الفیل ومیمون الاقرن ویحیی بن یعمرالعدوانی واین جماعت شاگردانی تربیت کردند که اشهرآنان عبارتند از: عبدالله بن ابی اسحق الحضرمیّ و عیسی بن عمر الثقفیّ ابوعمربن العلاء و بعدازایشان خلیل بن احمد فرهودیّ شیعی مذهب وشاگرد امام صادق علیه السلام دررأس علماء قرار گرفت وبعد ازاو سیبویه وکسائی عهده دار امر تعلیم نحو شدند ودراین زمان دو فرقه بصریّ وکوفیّ تشکیل شد که دررأس بصریین سیبویه ودررأس کوفیین کسائی قرار گرفت وبعدازسیبویه شاگردش سعید بن مسعدة اخفش اوسط وبعد ازاو صالح بن اسحق الجرمیّ وبکربن عثمان المازنیّ وبعد از آن دو محمّد بن یزید المبرّد وبعد ازاو ابواسحق الزجّاج وابوبکربن السرّاج وابن درستویه وبعد ازآنها ابوعلی فارسیّ وابوسعید السیرافی وابوالقاسم الزجّاجیّ الشیعیّ وابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه الشیعیّ در رأس علماء قرار گرفتند وکتاب جمل النحو ابن خالویه دلیل برتسلّط واحاطه او برتراکیب کلام عرب است وتألیف چنین کتابی جزبا الهامات غیبی وکرامات نفسانی میّسر نیست واین کتاب همان جمل النحو است که اشتباهاً منسوب به خلیل بن احمد فرهودیّ چاپ شده است. وبعدازآن جماعت ابوالفتح ابن جنّی وعبدالقاهرالجرجانیّ وابن برهان وبعدازایشان ابوالسعادات ابن الشجریّ الشیعیّ وابوالقاسم الزمخشریّ وبعدازایشان ابن عصفورالشیعیّ وابن الحاجب وبعدازاوابن مالک و نجم الائمّة محمد بن الحسن الاسترآبادیّ الرضیّ الشیعیّ وبعدازاو ابوحیّان الاندلسیّ ریاست علم نحو را طبق مذهب بصریین عهده داربودند مگرابن خالویه رحمه الله تعالی که ازهردو مذهب بصریّ و کوفیّ أخذ کرد وتعصّب به هیچکدام نداشت اگرچه بیشتر روایاتش درنحو ازفرّاء کوفیّ ودرلغت ازابوحاتم سجستانیّ بصریّ است.                                    وامّا رؤساء کوفیین پس کسائیّ شاگردانی تربیت کرد که اشهرآنان عبارتند از: خلف الاحمر وابوزکریّا یحیی بن زیاد الفرّاء ملقّب به امیرالمؤمنین نحو وکتاب معانی القرآن او بهترین شاهد صدق براین لقب است بحیثی که اگراین کتاب نبود کشّاف زمخشریّ نمی توانست این اعتبارعلمی را کسب کند. وفرّاء نیزشاگردانی تربیت کرد که اشهرآنها عبارتند از: محمّد بن الجهم السمّریّ که راوی معانی القرآن است ودیگری سلمة بن عاصم که جانشین فرّاء درریاست نحو کوفیّ شد وبعدازاو شاگردش احمد بن یحیی ثعلب که کتاب فصیح اودرتصحیح لغت عرب چنان شهرتی کسب کرد که کثیری ازشارحین آن بصریّ مذهب هستند وبعدازثعلب، محمّد بن احمد معروف به ابن کیسان وابوبکراحمد بن الحسین معروف به ابن شقیر و ابوبکر محمّد بن احمد معروف به ابن الخیّاط  وابوبکر محمّد بن القاسم معروف به ابن الانباری ریاست نحو کوفیّ را عهده داربودند وچون کتب کوفیین دارای الفاظ مستغلق وصعب بود متروک شد درنتیجه علم آنان مهجورماند ورشد نکرد وبا موت این اشخاص که دراوایل سده سوّم هجری بودند نحو کوفیّ عقیم ماند ورشد نکرد تا اینکه به فراموشی سپرده شد.                                                                                                              و واضح است که اهتمام این جماعت بصریین وکوفیین درطول هفتصد سال به قواعد کلام عرب فقط بخاطر حفظ کلام خداوند تبارک وتعالی از لحن وخطا بوده، بنابراین براحتی می توان به لزوم این علم شریف که واضع آن اشرف مخلوقین بعدازرسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم است، پی برد، بحیثی که بعضی از فقهاء شیعه سلام الله علیهم تعلّم آنرا عبادت شمرده اند. برای مثال یحیی بن سعید الحلّی قدّس الله نفسه دراوّل کتاب نزهة الناظرفی الجمع بین الاشباه والنظائرگفته: العبادات کلّ فعل مشروع لا یجری فیه الّا بنیّة التعظیم والتذلّل لله سبحانه وتعالی. ودراقسام عبادات گفته: إنّ العبادات کثیرة والذی قد حصرت منها خمس واربعون قسماً وهی الطهارة ...... و الصلوة ..... و الاشتغال بالعلوم العربیّة اذا قصد بها الاجتهاد فی الاحکام الشرعیّة وصحّة التلفّظ بالدعاء. انتهی    وازپیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم منقول است که فرمودند: رحم الله امرأ اصلح من لسانه.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط حسن 92/11/11:: 2:27 عصر     |     () نظر